جوک حیف نون
حیف نون زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!
حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟ از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز" می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید... می گن اسم شاعر توی خود شعر هست می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام! تابلو جدید راهنمایی و رانندگی: جاده حیف نون دارد، خطر پرتاب سنگ! اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره! حیف نون می میره، قحطی جوک میاد! زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه: "ما باز هم مزاحم شدیم!" حیف نون هنوز در گیره که چرا خواهرش دو تا برادر داره، خودش یکی! حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه: اسمت چیه؟ یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد ۳۲۰ می خوام. حیف نون هارد ۱۶۰ واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم ۳۲۰. حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه یه روز یه پسره به دختره می گه با من ازدواج می کنی؟ حیف نون خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد (Pin Code) می خواد! به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی حیف نون از کنار جن رد می شه جن می گه بسم الله این چی بود؟ حیف نون خرش می میره، مردم می گن بریم برای شوخی بهش تسلیت بگیم. صبح زلزله حیف نون و دوستش رسیدند به هم. اگه گفتین حیف نون به قرمز کم رنگ چی می گه؟ هواپیمایی با 140 مسافر در حال پرواز بود. ناگهان صدایی از بلندگو گفت: من کاپیتان هستم، متاسفانه بال سمت راست هواپیما آتش گرفته و شما می تونید از پنجره ببینید، ولی نگران نباشید... و متاسفانه همین الان بال سمت چپ هم آتش گرفت. همه نگاه کردند دیدند بال سمت چپ هم داره می سوزه. حیف نون قهرمان شنا می شه، ازش می پرسند: از کجا شروع کردی؟ می گه: از زمین خاکی..
دومی: حس برادری!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت: "این چاه واقعا کار می کنه!"
همایون.
به به، شغلت چیه؟
زنبوردار.
به به، کجا می ری؟
اهواز.
عجب جایی! کبریت داری؟
نه.
نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟
دختره می گه نه
و پسر یک عمر با خوبی و خوشی زندگی می کنه!
بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک!
وقتی می رن حیف نون می گه: اصلا فکر نمی کردم خر من این همه فامیل داشته باشه!
حیف نون گفت: دیشب زلزله بیدار بودی؟
دوستش گفت: نه، صبح فهمیدم.
حیف نون گفت: توی روزنامه خوندی یا رادیو گفت؟
دوستش گفت: نه، یه هزاری تو جیبم بود، صبح دیدم پول خورده!
قرمز آسمانی!
مدتی بعد خلبان دوباره گفت: سکان هواپیما هم آتش گرفته، شما نمی تونید ببینید ولی ما داریم تلاشمون رو می کنیم. اگر شما به زیر پاتون نگاه کنید حفره هایی رو می بینید...
همه نگاه کردند دیدند کف هواپیما سوراخ سوراخ شده.
خلبان ادامه داد: و از داخل این حفره ها قایق نجاتی رو داخل اقیانوس می تونید ببینید. من از داخل این قایق دارم با شما صحبت می کنم!
نظرات شما عزیزان: